..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

الهـــی به نامت .

که نامـــت مرهم است

بر دردهای ِ بی درمـــان

218 . از این شب های ِ سراسر دل ـتنگــی ..

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ق.ظ

هردو دل ـتنگیـمـ و روزامون بیچاره ... 

  • ۲۸ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۶
  • Atefeh - Cute

217 . از بیهوده ـترین روزها ..

دوشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۱ ب.ظ

این ـروزا افسردگی ِ عجیبی رو پشت ِ سر میذارم!

شاید اگه به هرکدومـ از نزدیکا، دوستا، خونواده و هرکسی نگاش بهمـ میوفته بگمـ باورش نشه.. اما این ـروزا، دقیقا همین روزایی که قرار بود شاخ ِ پاییز رو تنهایی بشکنمـ و امیدمـ ضربدر هزار بشه، درگیر افسردگی ِ دل ـرنجی هستمـ ..

خسته امـ و کلافه .. روزامـ به تغییر بزرگی احتیاج دارن . تغییری شبیه ِ بودن ِ تـ❤ـو ...

  • ۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۲:۱۱
  • Atefeh - Cute

216 . پاییز و سیاه پوشی و عشق ..

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۳ ب.ظ

چندمین بار است که قرار شده کامنتی ها بسته شوند ! 

بخواهند و نخواهند زود قضاوت میکنند .

از روی سلامت خوشی ِ دل و از خداحافظی ات غمـ ..

این مردمـ تغییر کردنی نیستند !

من اما اگر این حرف های ِ گوشه گوشه ـشان توی ِ کامنت ها را نخوانمـ آرامـ ترمـ .

خوشحالمـ که همه تا ته ِ ته ِ قضیه ی ِ حرف هایمـ را می گیرند !

ما جماعت ِ وب نویس ، لا به لای ِ همین حرف ها و کامنت های ِ نسنجیده بزرگ شده ایمـ !

خوشحال ترمـ که قرار است برگردمـ . آن همـ پاییز 


 بزودی هستمـ . عزاداری هاتون قبول . التماس ِ دعا این روزها ...

  • ۱۹ مهر ۹۵ ، ۱۶:۰۳
  • Atefeh - Cute

215 . از آن خندیدن های همیشگی ..

جمعه, ۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۴ ب.ظ

قرار است بیایمـ و باشمـ .

ماندن ِ یکی دو روزی نه ، مداومـ ، پر از حس ـهای ِ خوب ِ‌ دوست داشتنی .


قرار است مثل ِ همیشه ثبت شوند .

دلتنگی ها ، غمـ ها ، لب ـخنـد ها   :)


با برنامه ریزی ِ جدید و روز شماری ِ رسیدن به ناب ـترین ها  !


  • ۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۳:۵۴
  • Atefeh - Cute

214 . بعضی ها می آیند فقط برای نــماندن ..

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

+ جایی کار داری ؟

ـ نه ، چطور ؟؟

+ اگه میشه نرو خونه . حالمـ خوب نیس ..

( از تو آینه  بهمـ نگا میکنه و دور میزنه . چشمامو می بندمـ و هندزفری تو گوشمـ رو صاف میکنمـ . سنگینی ِ نگاه ... )

+ میشه همینجا نگه داری ؟

ـ کاری اینجا داری ؟؟

+ نگه دار لطفا

.....

+ الآن میامـ

( میدوام سمت ِ شیر آب . بغضی که میشکنه . اشکایی که میریزه . یه بار . دو بار . سه بار .. آب میزنمـ به صورتمـ بغضمـ تمومـ شه . بالای ِ سرمه )

ـ چته ؟؟

+ ...

ـ دانشگاه طوری شده ؟؟

+ ...

ـ با توام

+ مجبور نیسمـ بگمـ

ـ اتفاقا مجبوری بگی

( سرمو بالا میکنمـ . چشماش قرمزه . اخمش رو صورتمه . دوباره میزنمـ زیر گریه و سرمو زیر آب میگیرمـ . دوتا دستمو میزارم رو سنگا . نفس ِ عمیق . . . )

ـ چت شده امروز ؟؟

+ هیچی

ـ واسه هیچی اینجوری شدی ؟؟

+ ...

ـ اگه هیچی بود که منو نمیکشوندی اینجا

+ ناراحتی ؟

ـ منظورم این نبود

+ چی بود ؟ مهربونی بی موقع ؟

ـ یچیزیت شده

+ ...

ـ سرتو بالا کن

+ میشه بریمـ خونه ؟

ـ با این قیافه ؟؟ با این چشما ؟؟ با این حال ؟؟ آره ؟؟

+ ...

ـ عاطفه چــــته ؟؟

( از کنارش درحال ِ رد شدنمـ . نگامـ میوفته به نگات . مات میشی رومـ . کلافه دست میکشی تو موهات . این حالت رو میدونمـ .. دستمو میگیرمـ جلو صورتمـ . بازمـ میشمـ گریه . میدوام سمت ِ ماشین . بعد چنددقیقه صدای ِ‌ درای ِ ماشین )

ـ تا حرف نزنی کسی جایی نمیره

( چهارتا چشمـ ِ قهوه ای جلو رومه )

چشمــامو باز می کنمـ .....  !

 

× میدونی . یه نفرمون نیست . واسه همیشه نیست ...

 

× خوبیمـ شکر خدا . روزا همچنان بدون ِ هیجان و با آرامش و خونسردی ِ تمامـ درحال سپری شدن اند. من اما تو دلمـ پر آشوبه . مدت هــــاست شبا تا صبح یکسره نخوابیدمـ ..

  • ۶ نظر
  • ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۹
  • Atefeh - Cute

213 . بهار من آمدن ِ توست :)

پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۵۱ ب.ظ

 واست مهمـ نباشه ،

پسری که قراره ؛

سال ها و ماه هات رو کنارش بگذرونی ،

پولداره ، بنز سوار میشه ،

یا ساعت و عینکش اورجیناله یا نه !

بشـــین رو به روش ،

نگــــاش کن ،

از چشاش خیلی چیزارو بخون .

سادگی هاشو  .  مهربونیـــشو 

فقط وقتی دلت پاک باشه ،

میتونی دل ِ پاک ِ اونو هم ببینـــــی .

واست مهمـ نباشه ،

وقتی دست تو جیــبش میکنه ،

چقدر پول تو جیــبشه !

دستــاشو بگیر .

بهش اطمینــان بده ،

که مثل ِ یه دختر واقعی ،

کنارش میمونــی .

بــپر بوسش کن .

از سر و کولش بالا برو !

جیغ بکش . بــخند .

اونو هم مجبور کن که پا به پات بـخنده .

بهش ثابت کن که ؛

تو خونه بابات گشنگی نکشیدی و

دنبال ِ چاپـیدن و کندن از اون نیستی 

بهش بفهمون ؛

دنبال ِ یه عشق ِ پاک و ساده ای

بمون و به اونم موندن یاد بده .

بمون و به همه ثابت کن که ؛

" یه دختر میتونه مـــــردونه

پای ِ عــشــق و قــول و قــرارش بمونــه

 

 سلام و حدودا با نیم ماه تأخیـر سال ِ نوتون مبارک  

ایشالا هرچی خوشی و شادی و لبخند و ذوق هست ، همه ی ِ همه امسال هجوم بیارن به طرف ِ تک تکمون ! که 95 بشه بهترین سال واسه همه مون و فراموشی ِ اون سالای ِ گذشته که فقط واسمون استرس بودن و اضطراب و هیچی ازشون نفهمیدیم . فقط تکراری گذشت و تا اونجا که زورمون رسید نزاشتیم رو سرمون سوار شن . ایشالا که از این به بعد هرچی جلوتر میریم هرسالمون بهتر از پارسالمون باشه و مدام بیشتر از قبل سرمونو بالا کنیم ، نگا به آسمون کنیم و بگیم خدایا شکرت 

 

 هرموقع تعطیلات به سرعت برق وباد سپری میشن، آخرش میشینم فک میکنم واسه چی اولش انقدهیجان داشتم؟؟! بعدهم سراین موضوع میخندم واز کارای ِ انجام نداده عصبی میشم!! 

 

 الهه ؛ دختر به ترتیب حروف الفبا جواب دادم 

آسیه والهه ممنون بخاطرهمه مهربونیاتون. آرزوی بهترینارو واستون داشتم همیشه ودارم

  • ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۵۱
  • Atefeh - Cute

212 . عجب عطر خوشی دارد ؛ مهربانی ِ بی منت

دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۱۵ ب.ظ

  با نزدیک شدن به بهار ، هر روز داره به استرسمـ اضافه میشه . اونقدی که حس میکنمـ حتما و حتما به بودنش نیاز دارمـ ، که باشه و باعث ِ خیال ِ‌ راحت ِ‌ بدون ِ غصمـ بشه . خودمونیمـ اما یجورایی همش با خودمـ میگمـ دیگه باید بشه که بشه ! ترس رو از دلمـ بیرون میکنمـ و چشمـ دوختمـ به سال ِ پیش ِ رویی که نمیدونمـ توش قراره چه اتفاقایی واسمون پیش بیاد .. حس ِ خوبی دارمـ . خیلی وقته که دیگه فقط خوش بینـمـ :) واسه آرامش ِ‌ خودمـ و خودش 


  آسیه ، الهه ؛ آخه من عاشقتونمـ خو 

مرسی که بفکرین . من خودممـ دلمـ میخواس عروس شمـ و بیاما ولی خو 

آسیه واقعا سختمه روشن و واضح نمی نویسمـ  ولی .. میدونمـ که خودت احوالمو میدونی .

الهه واقعا انگاری اومدمـ وطن . اینقد حس ِ خوب و وابستگی دارمـ !

کامنتی رو باز میزارمـ مهربونا . هر پست واسه خودش . ولی پیشمـ میمونن با اجازه 


 جان ِ دلمـ : میشه بیشتر از همیشه ممنونت باشمـ ؟ مرسی که هستی 

  • ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۱۵
  • Atefeh - Cute

211 . یه حرفایی واسه همیشه تو دل آدم میمونه !

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ب.ظ

وقتی دلــم اندازه ی ِ دریا تنگ میشه !

واسه خنده هایی که تازه از به هوا فرستادنشون گذشته !

واسه حرفایی که اینجا می نویسمـ !

واسه دونفره هامون و حس ِ خوبی که ثبت نشده !

دلم میگیره از دوریای ِ اجباری !! 


 سلامـ و یه معذرت خواهی ِ بسیار بسیار گنده

این دوماه نه اینکه سرم یجوری شلوغ بوده باشه که به هیچ کاری نرسم ،

اما یسری مشکلا و دغدغه ها بود !

منتظر موندم وقت ِ برگشتنم به وب با یه خبر خوب بیامـ که خو نشد !!  


 خوبیم . پسرک خوبه . خودم خوبم . شرایط مثل ِ همیشه ولی ، اونجوری که باید نیست !!

شکایت و گله نداریم و مثل ِ همون همیشه با امید به خدا و صبر میگذرونیمـ  :)


 الهه یجور ویژه باید ازت هم تشکر کنم هم ببخشید بگم . تو این مدت نگرانت کردم . 


 به هرحال تو این دوماه یچیزایی از این فضای ِ وب اومد دستمـ ! منکه هیچوقت از وبمـ دل بکن نبودمـ و نیستمـ !

امیدوار بودمـ خیلیا این موضوع رو بدون ِ گفتن ِ خودمـ میفهمیدن !!

هستمـ مثل ِ‌ قبل . با کمی تفاوت . شاید بی پرواتــر ! و فقط همین چندروز کامنت ـی بازه !

نظرای ِ پراز مهربونیتون ، همه ی ِ همه میمونه واسه خودمون . میخونمـ و سر میزنمـ بهتون 


باشد که همگی رستگار شویمـ !  

  • ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۴۷
  • Atefeh - Cute

 عکس دورهمی شب یلدا رو آورده نشونمـ میده و میگه : جون من نگا کن عین این دخترایی که تازه ازدواج کردن افتادی ! میگمـ : پناه بر خدا ! مگه چجوری بودمـ ؟؟ با دقت به عکس نگا میکنمـ و چیز خاصی نمی بینمـ . یهو میزنه زیر خنده و میگه : مگه نه ؟! چپ چپ نگاش میکنمـ و میگمـ : دیوونه . نه اصلا همـ ! به همدیگه نگا میکنن و بعدش بمن . گویا قصد تحریک من ـو دارن و خودمـ خبر نداشتمـ ! ( چندروز پیش به گوشمـ رسید که گفتن به یه حال و هوای جدید نیاز داریمـ و این بار نوبت عاطفه ـست ) حالا منکه خودمـ شدید تو فکرشمـ ولی خب دست من نیس که . هس آیا ؟! 

 

 این چندروز درگیر امتحان دادن و این صحبت ـا بودیمـ و اونمـ چه امتحانایی ! کلا ما همش دیر می رسیدیمـ ! امتحان قبلی "ش" برگشته بهمون میگه شما چیکار میکنین اینقد دیر میاین ؟ و جوابایی که شنیده :

" منکه لاک زدنمـ طول کشید یه دستمـ هنوز خشک نشده بود

" منمـ تو اتوبوس هندزفری ـمو کشیدن سیمش دراومد رفتمـ یکی دیگه بخرمـ

" منمـ با م بودمـ رفتمـ قاب واسه گوشیمـ بگیرمـ "

و من : " ابروهامـ جفت نمیشد "

یعنی عاشق این ـروزایی ام که میگن بیخیالی من به اونامـ منتقل شده و ازدستمـ حرص میخورن! حالا می فهممـ وقتی پسرک حرصمـ میده چقد میخنده 


 اولین امتحان این عکس رو نشونشون دادمـ و گفتمـ : به سوالا با این دید نگا کنین ! از اون روز میگن یادش میوفتیمـ انرژی میگیریمـ !

  • ۱۸ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۸
  • Atefeh - Cute

209. تو که هستی دنیا خوب میشه

يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ب.ظ

هرروزمـ رو یجوری میگذرونمـ که به خودمـ انرژی بدمـ !

خیلی تلاش میکنمـ ، حتی سعی میکنمـ به هیچی فک نکنمـ اگه میدونمـ غیر ناراحتی چیزی واسَمـ نداره. اما ... یچیزی آخرش اون گوشه ها، یه لحظه، غیرمنتظره، بدجور، همه روحمو به همـ میریزه ... بعضی وقتا باخودمـ میگمـ باید مُحکمـ جلو موقعیت ـایی که لبخندای ِ بودنش رو ازمـ میگیرن وایسَمـ و بجنگمـ ... ولی یهو حس میکنمـ دیگه چیزی دست ِ خودمـ نیست ... من باید قوی باشمـ ... باید لحظه های ِ خوب واسش بسازمـ ... باید نزارمـ خنده از رو لباش جُمـ بخوره ... باید ...

 

+ خدایا ، میدونی؟ اصن غیر از خودت که کسی چیزی نمیدونه. من همیشه امیدمـ به خودت بوده و هست. یجوری دلمو آرومـ کن با هیچی نلرزه. خوب؟ ببین .. من همه چی رو سپردمـ به خودت .. 

  • ۰۶ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۲
  • Atefeh - Cute