..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

الهـــی به نامت .

که نامـــت مرهم است

بر دردهای ِ بی درمـــان

252 . الرحمن الرحیم ...

جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۴۱ ب.ظ

چند شبه نصفه شب میرم یه مسکن میخورم .. تا که اثر کنه یه ساعتی طول میکشه .. بعدش به امید اینکه به زور مسکن خوابم ببره چشمامو می بندم و فقط یجا هستم .. یجای همیشگی .. تا به فکر و ذهن و قلبم برسم وقت نماز شده .. تو تاریکی نمازمو میخونم و یه ساعتی هم سر جانماز میشینم .. روزای صبر و انتظارم دوباره از نو شروع شده و نمیدونم دعاهام کجا داره ذخیره میشه ...
بمیرم امروز مامان گفت دلم واست میسوزه که اینقدر غم تو دلت داری و هیچی نمیگی .. همه از دستم تو ناراحتی ان .. نمیدونم این وسط کی رو باید ببخشم کی رو نباید .. نه دنبال مقصرم نه هیچ چیز دیگه .. فقط دارم صبر میکنم خدا این سختی هارو بهم بده تا یه روزی حقم و از این زندگی بگیرم .. تا به چیزی که میخوام برسم و به خودم، خودش، همه ی آدمایی که تو زندگیمون اثر گذاشتن، ثابت کنم باید جنگید تا قدرت عشق رو فهمید .. از وقتی یادم میاد و تونستم دور و برم رو بشناسم فقط دنبال یچیز بودم و تا امروز هم واسش تلاش کردم .. از اینجا به بعد هم تلاش میکنم تا لجبازی ها، غرورا، کم آوردنا همش تموم بشه و جاش زحمت واسه زندگی، انگیزه و امید بیاد ..
خدایا ؛
امتحانای سخت ازمون نگیر . به زندگیامون عشق و محبت بیشتری بده ..
  • ۹۶/۱۱/۲۰
  • Atefeh - Cute