..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

الهـــی به نامت .

که نامـــت مرهم است

بر دردهای ِ بی درمـــان

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

214 . بعضی ها می آیند فقط برای نــماندن ..

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

+ جایی کار داری ؟

ـ نه ، چطور ؟؟

+ اگه میشه نرو خونه . حالمـ خوب نیس ..

( از تو آینه  بهمـ نگا میکنه و دور میزنه . چشمامو می بندمـ و هندزفری تو گوشمـ رو صاف میکنمـ . سنگینی ِ نگاه ... )

+ میشه همینجا نگه داری ؟

ـ کاری اینجا داری ؟؟

+ نگه دار لطفا

.....

+ الآن میامـ

( میدوام سمت ِ شیر آب . بغضی که میشکنه . اشکایی که میریزه . یه بار . دو بار . سه بار .. آب میزنمـ به صورتمـ بغضمـ تمومـ شه . بالای ِ سرمه )

ـ چته ؟؟

+ ...

ـ دانشگاه طوری شده ؟؟

+ ...

ـ با توام

+ مجبور نیسمـ بگمـ

ـ اتفاقا مجبوری بگی

( سرمو بالا میکنمـ . چشماش قرمزه . اخمش رو صورتمه . دوباره میزنمـ زیر گریه و سرمو زیر آب میگیرمـ . دوتا دستمو میزارم رو سنگا . نفس ِ عمیق . . . )

ـ چت شده امروز ؟؟

+ هیچی

ـ واسه هیچی اینجوری شدی ؟؟

+ ...

ـ اگه هیچی بود که منو نمیکشوندی اینجا

+ ناراحتی ؟

ـ منظورم این نبود

+ چی بود ؟ مهربونی بی موقع ؟

ـ یچیزیت شده

+ ...

ـ سرتو بالا کن

+ میشه بریمـ خونه ؟

ـ با این قیافه ؟؟ با این چشما ؟؟ با این حال ؟؟ آره ؟؟

+ ...

ـ عاطفه چــــته ؟؟

( از کنارش درحال ِ رد شدنمـ . نگامـ میوفته به نگات . مات میشی رومـ . کلافه دست میکشی تو موهات . این حالت رو میدونمـ .. دستمو میگیرمـ جلو صورتمـ . بازمـ میشمـ گریه . میدوام سمت ِ ماشین . بعد چنددقیقه صدای ِ‌ درای ِ ماشین )

ـ تا حرف نزنی کسی جایی نمیره

( چهارتا چشمـ ِ قهوه ای جلو رومه )

چشمــامو باز می کنمـ .....  !

 

× میدونی . یه نفرمون نیست . واسه همیشه نیست ...

 

× خوبیمـ شکر خدا . روزا همچنان بدون ِ هیجان و با آرامش و خونسردی ِ تمامـ درحال سپری شدن اند. من اما تو دلمـ پر آشوبه . مدت هــــاست شبا تا صبح یکسره نخوابیدمـ ..

  • ۶ نظر
  • ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۹
  • Atefeh - Cute