88. پیام ـت به دستم نرسید و خوابیدم
اعصاب ـَم به هم می ریزد وقتی ساعت ِ 12 ِ شب یادم می افتد به لیست ِ گزارشات ِ گوشی ام نگاهی بکنم و همان موقع می بینم که ساعت ِ 7:46 ِ شب برایم اس داده ای ولی به دستـم نرسیده... اعصاب ـَم به هم ریخته تر می شود وقتی آن موقع خواب هستی و نمی توانم برایت اس بدهم. بعدش هم تا صبح فکرم درگیر است که محتوای ِ اس ـت چه بوده...
+ زندگی چه خوب چه بد می گذرد. به خدا با همین فکر است که یک ـروزهایی مثل ِ امروز تمام ِ زجری که نفوذ می کند در جان و تن ـَم را ذره ذره حل می کنم. وگرنه من خیلی وقت است زیر بار این درد کشیدن ها کمر خم کرده ام...
+ تو که نیستی اما من روز تولدت که شد، شمع بردم برایت روشن کردم... همان جای همیشگی خوب ترینم...
+ امروز، گلستان ِ شهدا، دلی پُر خون، نگاه ـی پُر حرف... ( کلیک )
- ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۱:۳۶