..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

الهـــی به نامت .

که نامـــت مرهم است

بر دردهای ِ بی درمـــان

۷ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

خَــنــده اَم مــــی گـــیــــرد : بَـــعـــد از " دو " مـــاه بـــی خَـبَـری ، بَــعــد از " دو " مـــاه سُــکـــوت بَـــعـــد از گُــذَشـــتَــن هَــفــتــه هـــایــی خـــالــی از حَــرف هـــا بَـــعـــد از حِــس نَــکَــردَن حَــتــی نِــگــاهــی گَــــرم  بَـــعـــد از ایـــــــــن هَــــــــمــــــــه مُــــــــدت... بــجــایِ ایــنــکــه حـــــــالَــــم را بـــپُــــــرســـــی بـــجـــایِ ایــنــکــه بـــپُــرســی روزهـــایَـــم بـــــی تـــــــــو چـگــونــه مــی گــذَرَنـــد مــــــــی گــــــــویـــــــــی : * دِلَــــــــــم  بَــــــــرایَــــــــت تَــــــــنـــــگ شُــــــده * لَــعــنَـــت بــِه آن دوســــت داشـــتَــنــی کــِه " تـــــــــــو " فَــــقََََــط  دِلــــــتَـــنـــگــــی اش را فَـــهـــمـــیــدی.....
  • ۲۸ دی ۹۱ ، ۰۹:۰۲
  • Atefeh - Cute
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اندکه هر رهگذری را شبیه تو می بینمنمی دانم غریبه ها "تــــــــــــــو" شده اَندیا تو "غریبـــــــــــــه" ؟؟!!!
  • ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۰:۱۹
  • Atefeh - Cute
پــــــــــــــــــــــــرواز را ۲ست دارم وقتــــــی از ارتفاعات لبانـــــــــــــــــــــــــت به عمق آغوشـــــــــــــــــــــت سقوط میکنم چه سقوط دلنشینی ... _________________________________________________ ×  راستی میدونستی پرواز رو " تـــــــــــــــــــو" یادم دادی...؟؟؟
  • ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۰:۴۶
  • Atefeh - Cute

الهی هیشکی نبینه این روزا رو ..... بد دردیه...

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ق.ظ
پسر:ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم! دختر:تو باز گفتی ضعیفه؟ پسر:خوب...(منزل)بگم چه طوره؟ دختر:وااااای....از دست تو پسر:باشه...باشه..ببخشید،ویکتوریا خوبه؟ دختر:اه...اصلا باهات قهرم پسر:باشه بابا تو (عزیز منی)خوب شد؟آشتی؟ د:آشتی،راستی گفتی دلت چی شده بود؟ پ:دلم؟آها دلم میپیچه از دیشب تا حالا د:واقعا که. پ:خوب چیه؟...نمیگم...اصلا مریضم...خوبه؟ د:لوووووووووووس پ:ای بابا...ضعیفه...این دفعه اگه قهر کنی دیگه نازکش نداریا د:بازم گفتی این کلمه رو پ:خوب تقصیر خودته...!خودت میدونی من کسایی رو که دوست دارم اذیت میکنم،هی نقطه ضعف میدی دست من. د:من از دست تو چیکار کنم؟ پ،شکر خدا...!دلم هم پیچ میخورد چون تو تب وتاب ملاقات تو بود...لیلی قرن بیست و یکم من. د:چه دل قشنگی داری تو...چه قدر به سادگیه دلت حسودیم میشه. پ:صفای وجودت خانوم. د:میدونی!دلم تنگه...برای پیاده روی هامون....برای سرک کشیدن توی مغازه های کتاب فروشی و ورق زدن کتابها...برای بوی کاغذ نو....برای شونه به شونه ات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه....آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره..1 پ:میدونم...میدونم...دل منم تنگه...برای دیدن آسمون توی چشم های تو...برای بستنی های شاتوتی که با هم میخوردیم...برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم و من مردش بودم د:یادته همیشه به من میگفتی (خاتون)؟ پ:یادمه!آخه تو منو یاد دختر های ابرو کمون قجری مینداختی د:آخ چه روزهایی بودن...چه قدر دلم هوای دست های مردونه ات رو کرده..وقتی توی دستام گره میخوردن..مجنون من پ : ..... د:چت شده؟چرا چیزی نمیگی؟ پ : ........... د:نگاه کن ببینم...منو نگاه کن پ : ............ د:الهی من بمیرم...چشمات چرا نمناک شده...فدای تو بشم پ:خدا ن...(گریه) د:چرا گریه میکنی؟ پ:چرا نکنم؟ها؟؟؟ د:گریه نکن...من دوست ندارم مرد من گریه کنه جلو این همه آدم...بخند دیگه..بخند..زود باش بخند. پ:وقتی دستاتو کم دارم چه جوری بخندم...کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم د:بخند...وگرنه منم گریه میکنم ها پ:باشه..باشه..تسلیم.گریه نمیکنم..ولی نمیتونم بخندم د:آفرین،حالا بگو برام کادوی ولنتاین چی خریدی؟ پ:تو که میدونی..من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد..ولی امسال برات کادوی خوب آوردم د:چی؟..زود باش بگو دیگه..آب از لب و لوچه ام آویزون شد پ : ............ د:باز دوباره ساکت شدی...؟؟؟ پ:برات...کادوووووو...(هق هق گریه)..یه دسته گل رز...یه شیشه گلاب..و یه بغض طولانی آوردم تک عروس گورستان! پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابون ها صفایی نداره ! اینجا کنار خانه ی ابدیت میشینم و فاتحه میخونم. نه...اشک و فاتحه نه...اشک و دلتنگی و فاتحه نه...اشک و دلتنگی و فاتحه..و مرور خاطرات نه چندان دور.. خاتون من..تو خیلی وقته که امنی آرام بخواب بانوی کوچ کرده ی من. دیگه نگران قرص های نخورده ام...لباس اتو نکشیده ام و صورت پف کرده از بیخوابیم نباش. نگران خیره شدن مردم به اشک هایم نباش بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم .....!   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ × جون خودم اشکم دراومد. خوب گناه داشتن. خدایا ............
  • ۱۴ دی ۹۱ ، ۰۸:۳۰
  • Atefeh - Cute
پیدا کردن یک پسر وفادار ، از پیدا کردن یک مارمولک پرنده ی سخن گوی سرخابی تو اقیانوس آرام سخت تره ...!
  • ۱۴ دی ۹۱ ، ۰۸:۲۳
  • Atefeh - Cute

عشق یعنی همین.....

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۲۱ ق.ظ
عـ_ـشـــق !!! لـمـس پـیـاپـی دسـتـانـت اسـت و  چــشــیـدن بـوسـه هـایـت کـه طـعـم تـوت فـرنـگـی مـیـدهــد...
  • ۱۴ دی ۹۱ ، ۰۸:۲۱
  • Atefeh - Cute

پست ثابت بود - واسه روشن شدن قضیه !!!

چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۱، ۰۴:۵۷ ب.ظ
قــدیـمـا بـه کـسـی کـه بـا دیــوار حـرف مـیـزد مـیـگـفـتـن "دیـوونــه" امـا الان مـیـگـن  ""مـدیـر وبـلاگ  

 اونایی که میاین وبلاگمو می بینین بعد هنوز نخونده نظر میدین که عزیزم وبلاگ قشنگ و جالبی داری، شما از نسل اونایی هستین که سال 58 ، 59 هنوز امام شروع به صحبت نکرده بود گریه میکردن! اصلاح کنین خودتونو چه وضعشه؟؟؟
  • ۱۳ دی ۹۱ ، ۱۶:۵۷
  • Atefeh - Cute