..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

الهـــی به نامت .

که نامـــت مرهم است

بر دردهای ِ بی درمـــان

139. جای هیچکس رو هیچکس دیگه نمیتونه پر کنه

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ

رو نیمکت نشستیم کنارهم. پشه هم اون اطراف پر نمیزد! هردوتامون ساکت بودیم. سرما رفته بود تو تمام بدنم. سرمو بالا گرفتم، تو چشاش نگا کردم و بهش گفتم: چقد سرده!

نگام کرد و گفت: پاشو بریم تو ماشین. خندیدم و گفتم: زرنگ کاپشنت ـو دربیار که من بپوشم، دارم یخ میزنم. خندید و گفت: إ اینجوریاس؟ میخوای یروزی اگه اون اتفاقه افتاد بهم بگی من چطوری فراموشت کنم وقتى بوى ِ عرقـت تو دماغمه؟!!! من اون لحظه 

واقعاً چقد به فکر من و احساسات ِ خودم و خودش بوده و نمیدونسم!!

 

+ خدایا شکـــــــــرت :)

+ بی همسفر  میری سفر . دلواپسم واسه تو . عشق من برو . تنها برو . اما بخند این لحظه های آخرو ... / پاشایی/

  • ۹۳/۱۲/۱۰
  • Atefeh - Cute