150. عشق آمدنی بود نه آموختنی !
چهارشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۰ ب.ظ
× یه مکالمه ی ِ 10 دقیقه ای که پره از شوخی و مسخره بازی و حرص ! حرفایی که فقط ماس ماس و لاغیر ! من ازت کمک میخوامو تو همچنان دنبال صحبت خودت و اون برنامه هستی. که دلامون گرمه و چشم هردوتامون به آیندست. که آخرش من بغضم میگیره و تو جدی میگی " نری گریه کنیا " ...
× خواستگار زنگ زده خونه، مامان سؤال میکنه: فامیلی ِ شریفتون؟ و اوشونم میگن: شریفی! و این من و مامان هستیم که بعد از تلفن شروع می کنیم به خندیدن.
× روی قاب گوشیش نوشته دیوث. بعد به من میگه بی ادب شدی و فوش میدی. چی بهش بگم
- ۹۴/۰۱/۱۹