..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

( خداوند به حال ِ بندگان ِ خویش آگاه است )

..:: بی روی ِ * تـو* آرامم نیست ::..

الهـــی به نامت .

که نامـــت مرهم است

بر دردهای ِ بی درمـــان

203. تو که باشی آرزو میکنم تابستان هم برفـی باشد !

چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ب.ظ

شب های ِ زمستانی ِ پیش ِ رو . من ، اینجا هرشب تنهــا . ایستاده پشت ِ پنجره . درحال ِ خوردن ِ چای سبز . به امید آرامش . شال گردنـمـ افتاده روی ِ دست هایمـ . پسر همسایه از ته ِ کوچه دست های ِ معشوقه اش را گرفته و روی ِ برف ها لیز می خورند .. کمی با فاصله از آن ـها دوستمـ "ف" طبق ِ معمول مرا پشت ِ پنجره دیده. میخندد و با اشاره ی ِ انگشت به سرش میگوید که زیادی سرخوش اند . روی ِ شیشه هـــااااا میکنمـ ، قلب میکشمـ و نشانش می دهمـ . هرسه رسیده اند سر چهارراه . خداحافظی ای دونفـره . قورت دادن ِ بغض هایــی که هیچوقت نخواستـند بفهمـند ذره ذره تمامـمـ می کنند . قطره های ِ سیاه ِ اشک کشیده شده تا زیر گونه هایمـ ...

باور کن خوب ِ من ،

دنـیا دور از تـــو برایمـ ، از سردی ِ زمستانی بی سابقه بیشـتر است . تو که کنارمـ نباشی همه جا عصر یخ ـبندان است ، و من ، دخترک ِ بغلی و دل نگران ِ تــو ، جسمـ ِ یخ زده ای دور از آغوشـــت


  • ۹۴/۰۹/۱۸
  • Atefeh - Cute